حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۲: هذ اغزال هلال السمآء مضناکی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هذ اغزال هلال السمآء مضناکی غد الغزالة فی العشق من حیاراکی ز شوق روی تو گردید گل گریبان چاک شقیق احمر ذوالکی بعض قتلاکی ز آهوان نه همین صید اهل دل کردی سلبت مهجة اهل التقی و لثنا کی امام شهر بمحراب خود بخود گویاست بحاجبیک بان صار بعض صرعاکی همین نه ماه گرفت از فروغ مهر رخت ذکاء یقتبس النور من محیاکی ز تار زلف دو تا گر مرا شب تاری است صباحی اسفر لیلای من ثنایاکی ز دیده خون رودم محرم دو دیده رود فدع یودع یا دمع طرفی الباکی صبا ز دیدهٔ دل گویمت چسان هیهات وهل اعبر یالروح عنک حاشاکی گل مراد برآید مرا توچون ببر آئی اشم نکهته و رد التثم فآکی اگرچه ورد زبان ورد سوسن و سمن است فانت قصد ضمیری و کل اسماکی ز بخت بد چو به بیداریم از او محروم فلیت عند رقادی سمحت رؤیاکی ز دوست چشم امید این بود که دید اسرار سمعت فیه اقاویل کل افاکی حکیم سبزواری