حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴: فغان که سخت بافسوس می رود ایام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فغان که سخت بافسوس می رود ایام نه جام باده بدور و نه دور چرخ بکام نه غیر بر سر صلح و نه چرخ بر سر مهر نه بخت تیره مساعد نه یار وحشی رام ببرد از دلم آن زلف بی قرار قرار ربود چشم دلارام او ز جان آرام بعشوه هر سر مویت ز من دلی طلبد بحیرتم که من این نیم دل دهم بکدام هزار بار اگر بشکنی بسنگ پرم من آن نیم که دمی بر پرم از آن لب بام بپای خویش ترا صید پیش میآید چه حاجت است که دیگر بگسترانی دام بزیر تیغ تو اسرار کشته شد صدبار بروی مرده چه شمشیر میکشی ز نیام حکیم سبزواری