حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰: هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک تا بگذری ز دانش اسما تو از ملک گر ترک نفس گیری و فرمان حق بری فرمانبرت شود ز سما جمله تا سمک دُر گران عشق بدست آر ار کسی ورنه چه سود خرقه و دستار با حنک در این مس بدن زر خالص نهاده حق آنکس شناسد آنکه کند قلب خود محک دادت چهار دور چو اندر گلت سرشت یکقبضه از عناصر و نه قبضه از فلک چون خاک و جان پاک قرین میشود به هم بر نه رواق گام نهد بلکه بر ترک آنموزجی که هفت کست در وی اندرست خواند آنکسی که حرف خودی را نمود حک کوشش نمای تا نگری از همه جهان وجه نگار باقی و باقی و ماهلک در جملهٔ مراتب اعداد لایقف نبود به پیش دیدهٔ اسرار غیریک حکیم سبزواری