حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱: ای شعله رخ آتش بدلم در زدهٔ باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شعله رخ آتش بدلم در زدهٔ باز یاقوت لب از خون که ساغر زدهٔ باز زینسان که تو طرف کله از ناز شکستی بر افسر خورشید فلک برد زدهٔ باز دیگر چه خطا دیدهٔ ای آهوی چین چون وحشی صفت از سرزدهٔ سرزدهٔ باز تر کردهٔ از خون شهیدان لب لعلت داغی بدل لالهٔ احمر زدهٔ باز زان آتش رخسار و زان غالیهٔ زلف آتش بدل و عود بمجمر زدهٔ باز ای آنکه تو بر تارک اخترزدهٔ گام بر لطف تو است دیدهٔ اختر زدهٔ باز بر همزدهٔ رشتهٔ جمعیت دلها چون شانه بر آن زلف معنبر زدهٔ باز شیرین ز شکرخنده کنی کام جهانی ای غنچه دهان خنده بشکر زدهٔ باز اسرار ز نظم تو چکد آب لطافت گویا که در آن آب و هوا پر زدهٔ باز حکیم سبزواری