حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۷۱: تا بکی یار بکام دگران خواهد بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بکی یار بکام دگران خواهد بود چشم امید دل من نگران خواهد بود زان تعلل وز ما صبر و تحمل تا چند ما بر این شیوه و دلدار بران خواهد بود عوض بادهٔ گلگون صراحی چندم شیشهٔ دیده ز خون جرعه فشان خواهد بود تا کیم شعلهٔ دل روشنی خلوت و یار شمع در انجمن مدعیان خواهد بود همه شب بر درت از آمد و رفتم تا کی سگ کوی تو بفریاد و فغان خواهد بود چند مرغ دلم اندر قفس سینهٔ تنگ بهوای چمنت نوحه کنان خواهد بود سرگرانی تو عمری نپذیرد انجام کو شکیبابه چه تاب و چه توان خواهد بود روز در بیم که آمد شب و چون خواهد رفت شب در اندیشه که فردا بچه سان خواهد بود صدقران گر گذرد بخت اگربخت من است رو شکیب آر که در خواب گران خواهد بود ای مه از دست تو در کوچه و بازار اسرار بعد از این نعره زنان جامه دران خواهد بود حکیم سبزواری