حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۵۶: باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز یار بیوفای ما سر یاریش نیست ذرهٔ آن ماه مهر آسا وفادریش نیست بخت من درخواب گویاروی زیبای تو دید زانکه عمری شدکه درخوابست و بیداریش نیست مردآیادر قفس یا با خیالت خوگرفت مرغ دل کومدتی شد ناله و زاریش نیست ما و دل بودیم کو اندیشهٔ ما داشتی لیک صدفریاد کآن هم تاب غمخواریش نیست تکیه بر دل داده مژگانش ز بیداری چشم آری آری بیش ازاین تاب پرستاریش نیست ترسم از بس چشم من خون از مژه جاری کنی مردمان گویند یارت بیمی از یاریش نیست روی آزادی مدام اسرار کی دید از قیود مرغ دل کاندر خم زلفی گرفتاریش نیست حکیم سبزواری