حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۴۶: خطت دمیدو هنوزت سری ز ناز گرانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خطت دمیدو هنوزت سری ز ناز گرانست که بر رخ تو خط بندگی ساده رخانست فتاده سلسله بر پای دل درآن خم گیسو خوش آن دلی که دراین حلقهاش سری بمیانست ز دست دوست دشمن نوازچون نخورم خون که نیست با من مسکین چنانکه بادگرانست چوباد عمر گذشت و مرابخاک ره او هنوز دیدهٔ امید باز و دل نگرانست چونقطه دایره محنتم محیط چو پرگار بدور من غم دوران مدام در دورانست ز داغ هجر چنانم که گر بباغ جنانم بدیده هر سر برگیش بی تو نوک سنانست کند کمان بکمین زه زهی سعادت صیدی که شوخ غمزه و ابروی اوش تیر و کمانست رسید موسم اردی بهشت ساقی گلرخ بیار بادهٔ گل فام اگرچه خود رمضانست گدای پیر مغان راز خسروی چه تفاخر که ملک و شوکت شانس بدیده شوکه نشانست خدایرا مددی خضر راه وهادی اسرار دلیل راه شو اورا که او ز نو سفرانست حکیم سبزواری