حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۲۹: پیوسته مرا ز غم تب و تاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیوسته مرا ز غم تب و تاب ای مایهٔ خوشدلی تو دریاب می دهد که حیات این جهان هست مانند حباب بر سر آب پا از سر و سر ز پا ندانم از دست تو چون کشم می ناب شب تا به سحر چو چشم انجم از دیدهٔ ما ربوده ای خواب ما و تو همیشه سرگرانیم تو از می ناب و ما ز خوناب ما زمرهٔ عاشقان نداریم مرگی بجز از فراق احباب اَفسُرده دلان خالی از عشق مَن عاشَ وَ ما عاشِقُ قَد خاب جسمی نَحِلُ و عظمی اَنحَل ظَهری قَوس وَ فُودی شاب لَحمی عَصبی دَمی وَ عِرقی مِن حَرقَة فِرقَةِ الحمی ذاب بشگفت بهار و در چنین فصل اِن تَلَمحَ مَن یَملَح قَد طاب وقت گُل و توبه از می اسرار مَن طاب مِن الشّرابِ ما تاب حکیم سبزواری