حکیم سبزواری
غزلیات
شمارهٔ ۱۳: گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را گوشه نشین کند ز غم خسرو آفتاب را خال سیه مگو بر آن لعل گرانبها بود جوهری ازل زده نقطهٔ انتخاب را تاب و توان ربودهٔ از دل ناتوان من تا برخت فکندهٔ سنبل پر ز تاب را خواهی اگر تو بنگری پیش رخش فنای خلق بین برتاب مهر او آب و جمد مذاب را کرده نهان مه مرا غیر چوابر تیره ای بار خدا ازاله کن از برم این سحاب را بهر زکوة حسن خود بوسهٔ از لبش نداد آه چه شد که محو شد نام و نشان ثواب را لشکر غم ز هر طرف بهر هلاک بسته صف ساقی سیم ساق کو تا بدهد شراب را حاصل مدرسه بجز قال و مقال هیچ نیست اسرار زین سپس کنم رهن بمی کتاب را حکیم سبزواری