بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۲۵: محو بودم هر چه دیدم دوش دانستم تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
محو بودم هر چه دیدم دوش دانستم تویی گر همه مژکان گشود آغوش دانستم تویی حرف غیرت راه می زد از هجوم ما و من بر در دل تا نهادم گوش دانستم تویی مشت خاک و اینهمه سامان ناز اعجاز کیست بیش ازین از من غلط مفروش دانستم تویی نیست ساز هستی ام تنها دلیل جلوه ات با عدم هم گر شدم همدوش دانستم تویی محرم راز حیا آیینه دار دیگر است هر چه شد از دیده ها روپوش دانستم تویی غفلت روز وداعم از خجالت آب کرد اشک می رفت و من بیهوش دانستم تویی بیدل امشب سیر آتشخانهٔ دل داشتم شعله ای را یافتم خاموش دانستم تویی بیدل دهلوی