بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۹۴: به شهرت زد اقبال خلق از تباهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به شهرت زد اقبال خلق از تباهی سپید است نقش نگین از سیاهی دماغ غرور از فقیران نبالد کجی نیست سرمایهٔ بی کلاهی گر این است درد سر زر پرستان همان اجتماع گدایی ست شاهی ندانم خیال دماغ آفرینان چه دارد درین امتحان گاه واهی ندیده ست ازین بحر غیر از فسردن به چشمی که موج گهر نیست راهی یقین احتیاج دلایل ندارد در آب افکند سرمه را چشم ماهی نخواهی شدن منکر آنچه گفتی دو لب داده در هر حدیثت گواهی گر اقبال خورشیدیت اوج گیرد فروزد چراغ از دم صبحگاهی به هر جا گشادند مژگان نازت به چشم بتان خواب شد خوش نگاهی شنیدم قدم می گذاری به چشمم زمین سبز کرده ست مژگان گیاهی کتان باب مهتاب چیزی ندارد به هر جا تویی دیگر از من چه خواهی کرم بسکه گرم امتحانست بیدل مرا سوخت اندیشهٔ بی گناهی بیدل دهلوی