بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۴۶: دور از بساط وصل تو ماییم و دیدهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دور از بساط وصل تو ماییم و دیده ای چون شمع کشته داغ نگاه رمیده ای شد نو بهار و ما نفشاندیم گرد بال در سایهٔ گلی به نسیم وزیده ای ما حسرت انتخاب صباییم از محیط کنج دلی و یک نفس آرمیده ای در حیرتم به راحت منزل چسان رسد راهی به چشم آبلهٔ پا ندیده ای محمل کشان عجز رسا قطع کرده اند صد دشت وره امید، به پای بریده ای اشکم نیاز محفل ناز تو می کشد آیینه داری از دل حسرت چکیده ای آخر به پاس راز وفا تیغها کشید چون صبح بر سرم نفس ناکشیده ای دارم دلی به صد تپش آهنگی جنون یک اشک وار تا به چکیدن رسیده ای می بایدم ز خجلت اعمال زیستن نومیدتر ز زنگی آیینه دیده ای بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم تخم دلی به سعی شکستن دمیده ای بیدل دهلوی