بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵۹: شکست حادثه بر ما نیافت دست کمین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکست حادثه بر ما نیافت دست کمین نرفت دامن عریان تنی به غارت چین صفای دل نکشد خجلت گرانی جسم به آب ، آینه مشکل نمد شود سنگین کدام ذره که خورشید نیست در بغلش هزار آینه دارد حقیقت خود بین مباش بیخبر از مغز استخوان قلم غبار کوچهٔ فکر است معنی رنگین درِین تپشکده الفت کمین رفتن باش خوش است پا به رکابی مقیم خانهٔ زین به درد عشق همان عشق محرم تو بس است بساط شوخی عجز از شکست رنگ مچین درپن چمن مخور از رنگ و بو فریب نشاط بجز غبار تو چیزی نمی دمد ز زمین ز سعی شعله خوش ست آشیان طرازی داغ بلند رفته ای ای ناله ساعتی بنشین به راه حسرت پرواز نام چون طاووس نشانده ام ز هوس رنگها به زیر نگین نه عیش دانم و نی غم جز اینقدر دانم که چون جرس همه جا ناله می کنم به حنین ز اشک دیدهٔ بیدل چو غنچه خون گردد اگر کند کف پای ترا حنا رنگین بیدل دهلوی