بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۹: پریشان کرد چون خاموشیام آواز گردیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پریشان کرد چون خاموشی ام آواز گردیدن ندارد جمع گشتن جز به خویشم بازگردیدن هوس طرف جنون سیرم ، مپرس ازکعبه و دیرم سر بی مغز و سامان هزار انداز گردیدن اگرهستی زجیب ذره صد خورشید بشکافد ندارد عقدهٔ موهومی من بازگردیدن سر گرد سری دارم که در جولانگه نازش چو رنگم می شود بال و پر پروازگردیدن پس از مردن بقدر ذره می باید غبارم را به ناموس وفا مهر لب غماز گردیدن دو عالم طور می خواهدکمین برق دیدارش . .. به یک آیینه دل نتوان حریف نازگردیدن گرفتم گل شدی ای غنچه زین باغت رهایی کو گره وا کردن ست اینجا قفس پرواز گردیدن شرارت گر نگه واری پر افشاند غنیمت دان به رنگ رفته نتوان بیش از این گلباز گردیدن فنا هم دستگاه هستی بسیارمی خواهد بقدر سرمه گشتن بایدم بسیارگردیدن خط پرگارنیرنگی ست بیدل نقش ایجادم هزار انجام طی کرده ست این آغاز گردیدن بیدل دهلوی