بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷۴: درس کمال خود گیر از ناله سر کشیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درس کمال خود گیر از ناله سر کشیدن تا برنیایی از خویش نتوان به خود رسیدن خوبی یکی هزار است از شیوهٔ تواضع ابروی نازگردد شاخ گل از خمیدن تا گوش می توان شد نتوان همه زبان شد نقصان نمی فروشد سرمایهٔ شنیدن ای هرزه جلوه فهمان غافل ز دل مباشید کوری درشت رو یی آیینه را بدیدن جز عجز سعی ناقص چیزی نمی برد پیش افتادن است چون اشک اطفال را دویدن فقر و حضور تمکین جاه و هزار خفت از بحر بیقراری از ساحل آرمیدن حیفست محرم دل گردد فسانه مایل آیینه در مقابل آنگه نفس کشیدن از تیغ مرگ عشاق رنگ بقا نبازند عمر دوباره گیرند چون ناخن از بریدن تا جلوه کرد شوخی حسن تو در عرق زد دارد حیا به این رنگ آیینه آفریدن صید کمند عجزم سامان وحشتم کو رنگ شکسته دارد صد رنگ دام چیدن طاووس این بهارم ساغرکش خمارم در راه انتظارم صد چشم و یک پریدن گر هستی ام به این رنگ محجوب خودنماییست آیینه برنیارد تصویر از کشیدن چون تخم اشک بیدل نومیدی آبیارم بی برگ ازین گلستان می بایدم دمیدن بیدل دهلوی