بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۰۴: کرد حرف بینشانم عالمی را تر زبان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرد حرف بی نشانم عالمی را تر زبان همچو عنقا آشیانی بسته ام در هر زبان وصف آن خط شوخیی داردکه در اندیشه اش می دواند ربشه ها موج رک گل بر زبان به که عاشق حسرت دیدار در دل بشمرد موج سیلاب است اگرجوشد ز چشم تر زبان مطلب دیدار حیرانم چسان گردد ادا خاص آن عالم تحیر، تاب این کشور زبان اهل معنی یک قلم در ضبط اسرار خودند موج ممکن نیست بیرون آرد ازگوهر زبان بی خموشی کلبهٔ دل عافیت اسباب نیست کاش گردد شمع این کاشانه را صرصر زبان عافیت خواهی تبرا کن ز اظهارکمال رو به ناخن می کند آیینهٔ جوهر زبان راحت اهل سخن در بی سخن گردیدن ست غیر خاموشی ندارد بالش و بستر زبان بحر برخود می تپد از خود فروشیهای موج عالمی بی طاقت است از مردمان تر زبان رازکمظرفان نمی پوشد هجوم احتیاج می کشد در تشنگیها از صدا ساغر زبان شور دل چون غنچه از رنگم گریبان می درد پاس خاموشی چسان دارم به یک دفتر زبان هرکه دارد قوت روحانی ازکاهش تهی ست بیدل از ضعف بدن کم می شود لاغر زبان بیدل دهلوی