بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۰۳: گر چه جز ذکرت نمیگنجد حدیثی در زبان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه جز ذکرت نمی گنجد حدیثی در زبان چون نگینم جای نام توست خالی بر زبان درد عشق و ساز مستوری زهی فکر محال خار پا چون آتش اینجا می کشد از سر زبان مزرع اهل سخن شایستهٔ آفات نیست رشحهٔ معنی نبندد ننگ خشکی بر زبان نغمهٔ من اضطراب ایجاد ساز عالمی ست عمر ها شد چون سخن پر می زنم در پر زبان بگذر از لاف سخن پروازها پیداست چیست در قفس تاکی تپد ای بیخبر یک هر زبان تا فنا صورت نبندد زندگی بی لاف نیست شعله دزدیدن ندارد جز به خاکستر زبان غیر خون آبی ندارد ساغر جانکاه ظلم گر همه ازکام بیرون افکند خنجر زبان تا به رنگ خانهٔ چشم ایمن از آفت شوی به که باشد همچو مژگانت برون در زبان لب گشودن داشت آغوش وداع عافیت چون دهان پسته بستم راه جنبش بر زبان عجرما بیدل به تقریری دگرمحتاج نیست موج در عرض شکست خود بود یکسر زبان بیدل دهلوی