بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵: ز بسکه شور جنونگشت برقکلبهٔ هوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بسکه شور جنون گشت برق کلبهٔ هوشم به رنگ حلقهٔ زنجیر سوخت پردهٔ گوشم چو طفل اشک مپرس از لباس خرمی من به صدهزار تپش کرده اند آبله پوشم شکست ساز امید و نداد عرض صدایی ندانم این همه رنگ از چه سرمه کرد خموشم میی نماند و ز خمیازه می کشم قدح امشب هنوز تازه دماغ خیال نشئهٔ دوشم سحر به گوش که خواند نوای ساز تظلم شکست رنگ به توفان سرمه داد خروشم چو غنچه تا نفسی گل کند ز جیب تأمل دل شکسته نواها کشیده است به گوشم به حسرت کف و آغوش موج کار ندارم پر است همچو حباب از وداع خود بر و دوشم هوس نیافت درین چارسو بضاعت دیگر دل شکسته سبک مایه است ناله فروشم گهر به ذوق فسردن سر محیط ندارد به خود نساخته ام آنقدر که با تو بجوشم چو صبح بیدل اگر همتی است قطع نفس کن به این دو بال هوس عمرهاست بیهوده کوشم بیدل دهلوی