بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۷۴: کو شعلهٔ دردیکه به ذوق اثر داغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کو شعلهٔ دردی که به ذوق اثر داغ خاکستر من سرمه کشد در نظر داغ افسردگی از طینت من رنگ نگیرد چون کاغذ آتش زده ام بال و پر داغ غمخواری ما سوخته جانان چه خیالست جز شعله نسوزد جگر کس به سر داغ هر چند ندارد ره ما منزل تحقیق چون شمع روانیم همان بر اثر داغ از اهل هوس جرأت عشاق محالست زبن بی جگری چند نجویی جگر داغ هر لخت دل آیینهٔ برقی ست جهانسوز خورشیدکشیده است جنونم به بر داغ هر چند جهان خندهٔ یک لاله ستانست کو دل که برد رنگ قبول از نظر داغ مهتاب شبستان خیالم بر رویی است آن به که گل پنبه گذارم به سر داغ با عجز بسازیدکه صد شعله درین دیر شمشیر شکسته ست به زیر سپر داغ ما را به بلای سیهی کرد مقابل یارب که بسوزد کف آیینه گر داغ بیدل ز دلم طاقت پرواز ندارد هر چند به صد شعله برد بال و پر داغ بیدل دهلوی