بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۰: نی در پرواز زد، نی سعی جولان کرد شمع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نی در پرواز زد، نی سعی جولان کرد شمع تا به نقش پا همین سیر گریبان کرد شمع خودگدازی محرم اسرار امکان گشتن است هر قدر در آب خفت آیینه سامان کرد شمع دل اگر روشن نمی شد داغ آگاهی که داشت اینقدر ما را درین هنگامه حیران کرد شمع غفلت این انجمن درخورد اغماض دل است عالمی را چشم پوشانید و عریان کرد شمع بیخودی کن از بهار عافیت غافل مباش رنگ ها پرواز داد و گل به دامان کرد شمع بر رخ ما ناز مشتاقان در مژگان مبند کز تغافل خانهٔ پروانه ویران کرد شمع دل نه قدر آه فهمید و نه پاس اشک داشت سبحه و زنار را با خاک یکسان کرد شمع درگشاد عقدهٔ هستی که دامنگیر نیست از بن هر قطره اشک ایجاد دندان کرد شمع تا کجا زبن انجمن چشم هوس پوشد کسی عضو عضو خویش اینجا صرف مژگان کرد شمع نور دل در ترک لذات جهان خوابیده است موم تا آلودهٔ شهد است نتوان کرد شمع نیستی بیدل به داد خود نمایی می رسد عاقبت خود را به رنگ رفته پنهان کرد شمع بیدل دهلوی