پروین اعتصامی
مثنویات، تمثیلات و مقطعات
دیدن و نادیدن: شبی بمردمک چشم، طعنه زد مژگان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی بمردمک چشم، طعنه زد مژگان که چند بی سبب از بهر خلق کوشیدن همیشه بار جفا بردن و نیاسودن همیشه رنج طلب کردن و نرنجیدن ز نیک و زشت و گل و خار و مردم و حیوان تمام دیدن و از خویش هیچ نادیدن چو کارگر شده ای، مزد سعی و رنج تو چیست بوقت کار، ضروری است کار سنجیدن ز بزم تیرهٔ خود، روشنی دریغ مدار که روشنست ازین بزم، رخت برچیدن جواب داد که آئین کاردانان نیست بخواب جهل فزودن، ز کار کاهیدن کنایتی است درین رنج روز خسته شدن اشارتی است درین کار شب نخوابیدن مرا حدیثی هوی و هوس مکن تعلیم هنروران نپسندند خود پسندیدن نگاهبانی ملک تن است پیشهٔ چشم چنانکه رسم و ره پاست ره نوردیدن اگر پی هوس و آز خویش میگشتم کنون نبود مرا دیده، جای گردیدن بپای خویش نیفکنده روشنی هرگز اگر چه کار چراغ است نور بخشیدن نه آگهیست، ز حکم قضا شدن دلتنگ نه مردمی است، ز دست زمانه نالیدن مگو چرا مژه گشتم من و تو مردم چشم ازین حدیث، کس آگه نشد بپرسیدن هزار مسئله در دفتر حقیقت بود ولی دریغ، که دشوار بود فهمیدن ز دل تپیدن و از دیده روشنی خواهند ز خون دویدن و از اشک چشم، غلتیدن ز کوه و کاه گرانسنگی و سبکباری ز خاک صبر و تواضع، ز باد رقصیدن سپهر، مردم چشمم نهاد نام از آن که بود خصلتم، از خویش چشم پوشیدن هزار قرن ندیدن ز روشنی اثری هزار مرتبه بهتر ز خویشتن دیدن هوای نفس چو دیویست تیره دل، پروین بتر ز دیو پرستی است، خودپرستیدن پروین اعتصامی