بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰۰: دل از فسون تعلق نگاه در زنجیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از فسون تعلق نگاه در زنجیر چو موج چند توان رفت راه در زنجیر امل به طبع نفس صبح محشری دارد هنوز ربشه نهفته ست آه در زنجیر چه ممکن است ز سودای طره ات رستن نشسته ایم به روز سیاه در زنجیر به ساز زندگی آزادگی نیاید راست کسی چه عرض دهد دستگاه در زنجیر به هر صفت که تامل کنی گرفتاری ست تو خواه محو خرد باش و خواه در زنجیر به جرم زندگی است این که می برند به سر گداز دلق و شه از حب جاه در زنجیر چو بخت ، یار نباشد، به جهد نتوان کرد ز حلقه های مرصع کلاه در زنجیر نشانده ام به سر انتظار جنون هزار چشم تهی از نگاه در زنجیر هجوم ناله ام ، از راحتم مگو بید ل کشیده ام نفسی گاهگاه در زنجیر بیدل دهلوی