بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷۵: خارج ابنای جنس است آنکه موزون میشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خارج ابنای جنس است آنکه موزون می شود قطره چون گردد گهر از بحر بیرون می شود با همه افسردگی گر راه فکری واکنم جیب ما خمخانهٔ جوش فلاطون می شود شبنم و گل غیر رسوایی چه دارد زین چمن گریهٔ بیدردی ما خنده مقرون می شود خانه داری دیگر و صحرانوردی دیگر است تاب دلتنگی ندارد آنکه مجنون می شود از جنون کرر فر بر چرخ مفرازد سر کاین صدای کوه آخر گرد هامون می شود باکفن سازید پاک آلایش ننگ جسد جامه چون شد شوخگین محتاج صابون می شود سعد اگر خوانی چه حاصل طینت منحوس را همچنان مسخ است اگر بوزینه ، میمون می شود زین غناها آنچه خواهی از صفای دل طلب چون به صیقل می رسد آیینه قارون می شود بی تکلف نیست موقوف دو مصرع وضع بیت چون دو در مربوط هم شد خانه موزون می شود بر سرم گر سایه افتد زان حنایی نقش پا چون بهار از سایهٔ من خاک گلگون می شود جهدها باید که جامی زین چمن آری به دست آب تاگل هرقدم رنگی دگرخون می شود تا کیت قلقل نواییهای آهنگ شباب ای جنون پیمای غفلت شیشه واژون می شود بیدل اشعار من از فهم کسان پوشیده ماند چون عبارت نازک افتد رنگ مضمون می شود بیدل دهلوی