بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۴۱: فسون عیش، کدورتزدای ما نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فسون عیش ، کدورت زدای ما نشود نفس به خانهٔ آیینه ها، هوا نشود قسم به دام محبت که از خم زلفت دل شکستهٔ ما چون شکن جدا نشود خروش هر دو جهان گرد سرمه بیخته ای ست تغافل تو مگر همّت آزما نشود گشاد دل نتوان خواستن ز قطع امید به ناخنی که بریدند عقده وا نشود چنان به فقر ز دام تعلق آزادیم که عرض جوهر ما نقش بوربا نشود چه ممکن است رود داغ بندگی ز جبین زمین فلک شود وآدمی خدا نشود تقدس تو همان بی غبار پیدایی ست گل بهار تو را رنگ رونما نشود به ذوق گوشهٔ چشمی ست سرمه سایی شوق غبار ما چه خیال است توتیا نشود چو سبحه آنقدرم کوته است تار امید که صد گره اگرش واکنی رسا نشود به غیر سرکشی از ابلهان مجو بیدل که نخل این چمن از بی بری دوتا نشود بیدل دهلوی