بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۰۷: روزی که عشق رنگ جهان نقش بسته بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی که عشق رنگ جهان نقش بسته بود تقدیر، نوک خامهٔ صنعت شکسته بود عیش و غمی که نوبر باغ تجدد است چندین هزار مرتبه ازیاد جسته بود خاک تلاش کرد به سر، خلق بی تمیز ورنه غبار وادی مطلب نشسته بود این اجتماع وهم بهار دگر نداشت رنگ پریدهٔ گل تحقیق دسته بود ربط کلام خلق نشد کوک اتفاق تاری که داشت ساز تعین گسسته بود عمری ست پاس وضع قناعت وبال ماست وارستگی هم از غم دنیا نرسته بود کس جان به در نبرد زآفات ما و من سرها فکنده دم تیغ دو دسته بود دیدیم عرض قافلهٔ اعتبارها جمعیتی که داشت همین بار بسته بود بیدل نه رنگ بود و نه بویی در چمن رسواییی به چهره عبرت نشسته بود بیدل دهلوی