بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۵۵: بلاکشان محبت گل چه نیرنگند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بلا کشان محبت گل چه نیرنگند شکسته اند به رنگی که عالم رنگند چه شیشه و چه پری خانه زاد حیرت ماست به آرمیدگی دل که بیخودان سنگند ز عیب پوی ابنای روزگار مپرس یکی گر آینه پرداخت دیگران زنگند فریب صلح مخور ازگشاده رویی خلق که تنگ حوصلیگیهای عرصهٔ جنگند به وادیی که طلب نارسای مفصد اوست بهوش باش که منزل رسیدن لنگند نوای پرده ی بیتابی نفس این است که عافیت طلبان سخت غفلت آهنگند تو هر شکست که خواهی به دوش ما بربند وفا سرشته حریفان طبیعت رنگند ز وهم بر سر مینای خود چه می لرزی شنو ز شیشه گران در شکستن سنگند به بستن مژه انجام کار شد معلوم که آب آینه ها جمله طعمهٔ زنگند حباب نیم نفس با نفس نمی سازد ز خود تهی شدگان بر خود اینقدر تنگند ز خلق آنهمه بیگانه نیستی بیدل تو هرزه فکری و این قوم عالم بنگند بیدل دهلوی