بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۶۳: آهی به هوا چتر زد و چرخ برین شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آهی به هوا چتر زد و چرخ برین شد داغی به غبار الم آسود و زمین شد بشکست طلسم دل و زد کوس محبت پاشید غبار نفس و آه حزین شد نظاره به صورت زد و نیرنگ کمان ریخت اندیشه به معنی نظری کرد و یقین شد آن آینه کز عرض صفا نیز حیا داشت تا چشم گشودیم پریخانهٔ چین شد غفلت چه فسون خواند که در خلوت تحقیق برگشت نگاهم ز خود و آینه بین شد گل کرد ز مسجودی من سجده فروشی یعنی چو هلالم خم محراب جبین شد عنقایی ام از شهرت خودگشت فزون تر آخر پی گمنامی من نقش نگین شد دل خواست به گردون نگرد زیر قدم دید آن بود که در یک نظر انداختن این شد هر لحظه هوایی ست عنان تاب دماغم رخشی که ندارم به خیال اینهمه زین شد از عالم حیرانی من هیچ مپرسید آیینه کمند نگهی بود که چین شد وقت است که بر بی کسی عشق بگرییم کاین شعله ز خار و خس ما خاک نشین شد در غیب و شهادت من و معشوق همانیم بیدل تو بر آنی که چنان بود و چنین شد بیدل دهلوی