بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۸: دل شهرهٔ تسلیم ز ضبط نفسم شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل شهرهٔ تسلیم ز ضبط نفسم شد قلقل به لب شیشه شکستن جرسم شد پرواز ضعیفان تب و تاب مژه دارد بالی نگشودم که نه چاک قفسم شد فریاد زگیرایی قلاب محبت هر سوکه گذشتم مژه او عسسم شد تا چاشنی بوسی ازآن لعل گرفتم شیرینی لذات دو عالم مگسم شد گفتم به نوایی رسم از ساز سلامت دل زمزمه تعلیم نبی بی نفسم شد کو خواب عدم کز تب و تابم کند ایمن چون شمع گشاد مژه در دیده خسم شد بر هرخس و خاری که در این باغ رسیدم شرم نرسیدن ثمرپیشرسم شد سرتا قدمم در عرق شمع فرورفت یارب زکجا سیر گریبان هوسم شد عنقای جهان خودم اما چه توان کرد این یک دو نفس الفت بیدل قفسم شد بیدل دهلوی