بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۳۰: هرکجا عشاق را درد طلب منظور شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکجا عشاق را درد طلب منظور شد رفتن رنگ دو عالم خون یک ناسور شد رنگ منت برنمی دارد دل اهل صفا صبح ، زخم خویش را خود مرهم کافور شد بسکه دیدم الفت آفاق لبریز گزند دیدهٔ احباب بر من خانهٔ زنبور شد بیقرارانت دماغ حسرتی می سوختند یک شرر ازپرده بیرون زد چراغ طور شد دل چه سامان کز شکست آرزو بر هم نچید بس که مو آورد این چینی سر فغفور شد بود بی تعمیریی صرف بنای کاینات دل خرابی کرد کاین ویرانه ها معمور شد ترک انصاف از رسوم انتظام یمن نیست بسکه چشم از معنی ام پوشید حاسد، کور شد گاه توفان غضب از چین ابرو باک نیست از شکست پل نترسد سیل چون پر زور شد زبن همه حسرت که مردم در خمارن مرده اند جمع شد خمیازه ای چند و دهان گور شد آبله بی سعی پامردی نمی آید به دست ربشهٔ تاک از دویدن صاحب انگور شد محنت پیری ست بیدل حاصل عیش شباب هرکه شب می خورد خواهد صبحدم مخمور شد بیدل دهلوی