بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۷۴: کسی معنی بحر فهمیده باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی معنی بحر فهمیده باشد که چون موج برخویش پیچیده باشد چو آیینه پر ساده است این گلستان خیال تو رنگی تراشیده باشد کسی را رسد ناز مستی که چون خط به گرد لب یار گردیده باشد به گردون رسد پایهٔ گردبادی که از خاکساری گلی چیده یاشد طراوت در این باغ رنگی ندارد مگر انفعالی تراویده باشد غم خانه داری ست دام فریبت گره بند تار نظر دیده باشد درین ره شود پایمال حوادث چو نقش قدم هرکه خوابیده باشد به وحشت قناعت کن از عیش امکان گل این چمن دامن چیده باشد ز گردی کزین دست خیزد حذر کن دل کس در این پرده نالیده باشد ندارم چو گل پای سیر بهارت به رویم مگر رنگ گردیده باشد جهان در تماشاگه عرض نازت نگاهی در آیینه بالیده باشد بود گریه دزیدن چشم بیدل چو زخمی که او آب دزدیده باشد بیدل دهلوی