بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶۶: پیریام آخر می و پیمانه برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیری ام آخر می و پیمانه برد باد سحر شمع ز کاشانه برد دیده سیاهی ز گل و لاله چید کوش گرانی ز هر افسانه برد شمع جنون آبله پا کرده گم سر به هوا لغزش مستانه برد کشمکش ازسعی نفس قطع شد اره خودآرایی دندانه برد یاد خطش کردم و دل باختم سایهٔ مور از کف من دانه برد هرکه در این انجمن حرص وگد ساخت به خودگنج به ویرانه برد حسرت دیدار گریبان درید آینهٔ ما همه جا شانه برد خواندن اسرار وفا مشکل است مهر شد آن نامه که پروانه برد در دل ما ذوق تماشا نماند آه کسی آینه زین خانه برد قاصد دلبر جگرم داغ کرد نامهٔ من ناله شد اما نه برد وقت جنون خوش که غم خانمان یک دو دم از بیدل دیوانه برد بیدل دهلوی