بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۴۰: نفس زینسان که بر عزم پرافشانی کدی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفس زینسان که بر عزم پرافشانی کدی دارد غبار رفتنت این دشت آمد آمدی دارد از این گلشن حضوری نیست آغوش تمنا را نگه بر هرچه مژگان واکند دست ردی دارد تماشا بسمل آن دست رنگین نیستی ورنه حضور سایهٔ برگ حنا هم مشهدی دارد ز سیمای سحر آموز فیض انشایی همت که دست از آستین بیرون کشیدن ساعدی دارد نیاز باید بایدکرد پیچ و تاب مهلت را دماغ بیکسان دود چراغ مرقدی دارد بساط آفرینش را سر و پایی نمی باشد همین آثارکمفرصت جهان سرمدی دارد اگر عجز است اگر طاقت به جایی می رسیم آخر ره واماندگان در لغزش پا مقصدی دارد یکی غیر از یکی چیزی نمی آرد به عرض اینجا احد در عالم تعداد میم احمدی دارد ز تصویر مزار اهل دل آواز می آید که در راه فنا از پا نشستن مسندی دارد بعید است از زمین خاکسار اقبال گردونی ز وضع سجده مگذر ناز رعنایی قدی دارد ز انجام بهار زندگی غافل مشو بیدل گل شمعی که داری در نظر بوی بدی دارد بیدل دهلوی