بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۶: در خموشی یک قلم آوازهٔ جمعیت است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در خموشی یک قلم آوازهٔ جمعیت است غنچه را پاس نفس شیرازهٔ جمعیت است لذت آسودگی آشفتگان دانند و بس زلف را هر حلقه در خمیازهٔ جمعیت است جبر به مردن منزل آرام نتوان یافتن گور اگر لب واکند دروازهٔ جمعیت است همچوگردابم در این دریای توفان اعتبار عمرها شدگوش برآوازهٔ جمعیت است سوختن خاکسترآراگشت مفت عافیت شعلهٔ ما را نوید تازهٔ جمعیت است گل بقدر غنچه گردیدن پریشان می شود تفرقه آیینهٔ اندازهٔ جمعیت است خاکساریهای بیدل در پریشان مشربی شاهد آشفتگی را غازهٔ جمعیت است بیدل دهلوی