بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰: فسون جاه عذر لنگ سازد پرفشانی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فسون جاه عذر لنگ سازد پرفشانی را به غلتانی رساند آب درگوهر روانی را چوگل دروقت پیری می کشی خمیازهٔ حسرت مکن ای غنچه صرف خواب شبهای جوانی را نباید راستی از چرخ کجرو آرزوکردن مبادا با خدنگیها بدل سازی کمانی را چه داری از وجود ای ذره غیر ازوهم پروازی عدم باش و غنیمت دار خورشید آشیانی را غرور و فتنه ها در سر سجود و عافیت در بر زمین تا می توانی بود مپسند آسمانی را شد از موج نفس روشن که بهرکشت آمالت ز مو باریکتر آبی ست جوی زندگانی را لب زخمم به موج خون نمی دانم چه می گوید مگرتیغ تو دریابد زبان بی زبانی را سبکروحی چو رنگ عاشقان دارد غبار من همه گر زر شوم بر خویش نپسندم گرانی را چمن پرداز دیدرم ز حیرت چشم آن دارم که چون طاووس در آیینه گیرم پرفشانی را به مضمون کتاب عافیت تا وارسی بیدل به رنگ سایه روشن کن سواد ناتوانی را بیدل دهلوی