بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۵: کیست بردارد ز اهل معرفت ناز تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کیست بردارد ز اهل معرفت ناز تو را گنبد دستارکو بردارد آواز تو را جزصدای لفظ نامربوط او معنی کجاست نغمهٔ دولاب آهنگی بود ساز تو را پیری و طفلی بجا، نقص وکمال توام اند نیست چندان امتیاز انجام و آغاز تو را درتغافل هم نگه می پروردبی شیوه نیست سرمهٔ نیرنگ باشد چشم غمازتو را می کندقطع سخن ، اظهارفضلش آفت است جز بریدن کی بود حرفی لب گازتو را ازتماشا حیرت بی بهره چون آیینه است شوق بینایی نباشد دیدهٔ باز تو را تا نگردد فاش سرّ مستی ات مگشای چشم چون پری کاین شیشه ظاهرمی کند رازتورا خم شد از بارتعلق قامتت زیبنده نیست دعوی وارستگی چون سرو انداز تو را بیدل ارباب تأمل با عروجت چون کنند آشیان برتر بود از رنگ پرواز تو را بیدل دهلوی