بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹: اگرحیرت بهاین رنگست دست وتیغ قاتل را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگرحیرت به این رنگست دست وتیغ قاتل را رگ باقوت می گردد روانی خون بسمل را به این توفان ندانم در تمنای که می گریم که سیل اشک من در قعر دریا راند ساحل را مپرس از شوخی نشو و نمای تخم حرمانم شراری دشتم پیش ازدمیدن سوخت حاصل را خیال جذبهٔ افتادگان دست سودایت به رنگ جاده دارد درکمند عجز منزل را زکلفت گر دلت شد غنچه ، گلزارش تصورکن که خرسندی به آسانی رساندکار مشکل را لب اهل زبان نتوان به مهر خامشی بستن قلم از سرمه خوردن کم نسازد نالهٔ دل را عبارت محرمی بی حاصل از معنی نمی باشد به لیلی چشم واکن گر توانی دید محمل را درآن محفل که حاجت می شود مضراب بیتابی نواها درشکست رنگ استغناست سایل را کف خونی که دارم تا چکیدن خاک می گردد چه سان گیرم به این بی مایگی دامان قاتل را بساط نیستی گرم است کو شمع و چه پروانه کف خاکستری در خود فرو برده ست محفل را به بی ارامی است آسایش ذوق طلب بیدل خوش آن رهروکه خار پای خود فهمید منزل را بیدل دهلوی