بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۸: کی جزا میرسد از اهل حیا سرکش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی جزا می رسد از اهل حیا سرکش را آب آیینه محال است کشد آتش را بر زبان راست روان را نرود حرف خطا خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار شمع ناچار به خودکوچه دهد آتش را کینه سازی المی نیست که زایل گردد روزوشب سینه پرازتیر بود ترکش را از چه پرواز بزرگی نفروشد زاهد ریش برتافته کم نیست بزاخفش را بگذر از خرقه اگر صافی مشرب خواهی کز نمد می گذرانند می بیغش را ناله ای هست اگرگریه عنان کوته کرد ابر ازبرق چرا هی نکند ابرش را مژه ای بازکن از چاک کتان هستی نتوان دید به چشم دگرآن مهوش را دام ماگرم روان نیست تعلق بیدل خارپا مانع جولان نشود آتش را بیدل دهلوی