قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۱۰: مگر آن زمان به حال دل من رسیده باشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر آن زمان به حال دل من رسیده باشی که حدیث دردناکم ز کسی شنیده باشی شود آن زمان تسلی ز تو دل که بعد قتلم ز جفا، کشان کشانم به زمین کشیده باشی ز خودی برآ چو مردان که غزال دل فریبش به تو رام گردد آن دم که ز خود رمیده باشی ز شراب شوق وصلش شوی آگه آن زمانی که تو هم به بزم از این می قدحی چشیده باشی به سپهر سرفرازی رسی آن دمی چو بسمل که به بال خاکساری به زمین طپیده باشی ز نشاط اول افتی به زمین ز سستی پر چو خدنگ اگر به بال دگری پریده باشی اگرت هواست علوی چو خدنگ راست رو باش که ز بس کجی مبادا چو کمان خمیده باشی تو چو شمع در محبت شوی آن زمان توانا که به پای ناتوانی سر خویش دیده باشی منگر به قدر قصاب که بی بها خریدی تو قیاس بنده ای کن که به زر خریده باشی قصاب کاشانی