قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴: در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کعبه و بتخانه ز حسن تو صنم های عشق آمده و ریخته دل بر سر هم های تا چند توان ریخت سرشک از مژه بر دل فردا است که ویران شده این خانه ز نم های بر خویشتن از شوق کنم پاره کفن را گر بر سر خاکم نهی از لطف قدم های چون سبحه بگسسته فرو ریخته صد دل تا زلف تو را شانه جدا کرد ز هم های زین عمر تماشای تو چون سیر توان کرد فریاد از این خرج پر و مایه کم های آشفته تر از باد گذشتیم و نکردیم در کوی تو خاکی به سر خویش ز غم های از دیده نگه بر خم ابروش کن ای دل زنهار مپرهیز از این تیغ دو دم های رخسار تو آسان نتوان دید از اندام گردیده حیا پرده فانوس حرم های قصاب بود نامه قتل تو حذر کن ز آن خط که لبش کرده دگر تازه رقم های قصاب کاشانی