قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳: نفس در سینهام چون ناله تار است پنداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نفس در سینه ام چون ناله تار است پنداری بساط عشرتم گرم از دل زار است پنداری برافکن پرده از رخسار و بنما ماه تابان را که بی روی تو روزم چون شب تار است پنداری گرفتم چون سر زلف تو از کف رفت ایمانم به دستم هر سر موی تو زنّار است پنداری به تعلیم فلاطون خاطرم راضی نمی گردد دلم در کج مزاجی طفل بیمار است پنداری به هر جا می روم دست از دل من برنمی دارد در این محنت نصیبی ها غمم یار است پنداری به جای سبزه ز آب دیده ما لاله می روید مدار کشت ما با چشم خون بار است پنداری برو قصاب زین دردی که ما داریم تا محشر تو را آه و مرا این ناله در کار است پنداری قصاب کاشانی