قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۵: درون آشیان از بیضه تا من سر برآوردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درون آشیان از بیضه تا من سر برآوردم ز تیر غمزه و بیداد خوبان پر برآوردم لبش را با تبسم آشنا کردم به مهر آخر به قلاب محبت ماهی از کوثر برآوردم ز خال عنبرش بویی گمان می داشتم در دل زدم آتش به خود تا دود از مجمر برآوردم دل سوزان ز چشمم لخت لخت افتاد بر دامان به جای اشگ از این دریای خون آذر برآوردم شکستم بستم از بیم نگاهش آرزو در دل کشم چون آه گویی از جگر خنجر برآوردم نهال باغ حرمانم گلم داغ است و بارم غم ندیدم فصل شادی از زمین تا سربرآوردم مرا شد دیدگان لبریز ز اشک گاه گاه دل دو دریا آب از این یک قطرهٔ گوهر برآوردم ندارم شکوه قصاب از کسی در سوختن هرگز چنارآسا ز جسم خویشتن آذر برآوردم قصاب کاشانی