وحدت کرمانشاهی
غزلیات
شمارهٔ ۲: بگوی زاهد خودبین بادپیما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بگوی زاهد خودبین بادپیما را که درد باده رهانید از خودی ما را کسی که پا و سری یافت در دیار فنا گزید خدمت رندان بی سر و پا را اگرچه نقطه ز با یافت رتبه امکان ولی به نقطه شناسند عارفان با را مکن ملامتم از عاشقی که نتوان بست ز دیدن رخ خورشید چشم حربا را ز کوی دوست مگر می رسد نسیم صبا که پر ز نافه چین کرده کوه و صحرا را کمینه چاکری از بندگان پیر مغان به یک اشاره کند زنده صد مسیحا را روا مدار که هر دم به یاد روی گلی چو غنچه چاک زنم جامه شکیبا را به صد فسانه و افسون نمی کند بیرون رقیب از سر مجنون هوای لیلا را پیاله گیر که رندان به نیم جو نخرند هزار ساله طاعات زهد و تقوا را برو ز دست مده گر وصال می طلبی فغان و ناله و فریاد و آه شب ها را کسی به کنه کلام تو پی برد وحدت که یافت در صدف لفظ در معنا را وحدت کرمانشاهی