اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷۵: نقشی ز صورت خود هر جا پدید کردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقشی ز صورت خود هر جا پدید کردی پس عشق دیدن آن در ما پدید کردی تا هر کسی نداند سر پرستش تو وامق بیافریدی، عذرا پدید کردی خورشید را بدادی نوری ز طلعت خود وز بهر خدمت او جوزا پدید کردی تا قطره را نباشد از گم شدن هراسی بر راه باز گشتن دریا پدید کردی می خواستی که از ما بر ما بهانه گیری ورنه چرا ز آدم حوا پدید کردی؟ نوری که شمع گردون از عکس اوست روشن در نقطهٔ دل ما چون ناپدید کردی تا دولت وصالت بی وعده ای نباشد امروز عاشقان را فردا پدید کردی زان ساغر نهانی بر باده ای که دانی چون گرم گشت منزل غوغا پدید کردی از جستن نهانت چون اوحدی زبون شد در عین بی نشانی خود را پدید کردی اوحدی مراغه ای