اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۵۷: دولت ز در باز آمدی ما را پس از بیدولتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دولت ز در باز آمدی ما را پس از بی دولتی گر رخ نمودی ترک ما «بعداللتیا واللتی» می زیبد او را سلطنت، زیرا که پیش درگهش هر شب خروش عاشقان باشد چو کوس نوبتی از سرکشی او چون علم در جنگ با ما روز و شب ما در برش زاری کنان مانند کوس نوبتی دادم به زلفش دوش دل، چشمش به ترکی گفت: هی! او را چو کردی پیشکش، ما را نیاری خدمتی؟ من می توانم بوسها دزدیدن از لعلش ولی چشمش چو غوغا می کند می ترسم از بی حرمتی شکر به دامن می کشند از لعل او تردامنان وانگه دل بیمار من می میرد از بی شربتی ای اوحدی، چون طاقت جورش نیاوردی دگر بر یار هر جایی منه خاطر، که صاحب غیرتی شهر کسانست این، دگر بر نیکوان عاشق مشو گردن به مسکینی بنه، مادام کندر غربتی اوحدی مراغه ای