اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۵۱: زان شکرین لب گر شبی کردم شکار بوسهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان شکرین لب گر شبی کردم شکار بوسه ای از من چه رنجی؟ ای پسر، سهلست کار بوسه ای چون بیشمار از لعل خود دادی به هر کس بوسها یا خود خطا باشد ترا کردن شکار بوسه ای زاب دهانت مست شد دشمن، که خاکش بر دهن وآنگه من آشفته در رنج و خمار بوسه ای جانا، دل محرور من شد بیقرار از شوق تو با او به بازی بعد ازین می ده قرار بوسه ای روزی که خواهند از لبت عشاق عالم کامها هر کس تمنایی کند، ما اختیار بوسه ای آمد به لب جان از غمت، جانا، نمیگویی که: ما تا چند سوزیم این چنین در انتظار بوسه ای؟ روزی برای اوحدی یک بوسه بفرست از لبت وز لعل شکربار خود کم گیر بار بوسه ای اوحدی مراغه ای