اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۸۷: گر دهد یارت امان ایمن مشو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر دهد یارت امان ایمن مشو ور ببخشاید، به جان ایمن مشو آن زمان کت گوید: ای من جمله تو جمله مکرست، آن زمان ایمن مشو روی او را گر ببینی آشکار باز خواهد شد نهان، ایمن مشو گر کنارت، گوید: از زر پر کنم تا نبندی در میان، ایمن مشو وقت بیگاهست، ها! گامی بپوی دزد همراهست، هان! ایمن مشو گر شوی ایمن ز خوف دزد، نیز از خلاف کاروان ایمن مشو ور نماز و روزه گمراهت کند از غرور این و آن ایمن مشو چون نهد دیوانه ای دانات نام عاقلی؟ خود را بدان، ایمن مشو از کرامات ار بپری در هوا از هوا و از هوان ایمن مشو ای که اندر بی نشانی می روی از حریف بی نشان ایمن مشو اوحدی،چون سرش آمد بر زبان سر نگه دار، از زبان ایمن مشو اوحدی مراغه ای