اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۲۴: از تو مرا تا به کی بیسر و سامان شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تو مرا تا به کی بی سر و سامان شدن؟ در طلب وصل تو زار و پریشان شدن؟ هر نفسم خون دل ریزی و گویی: مگوی واقعه ای مشکلست: دیدن و نادان شدن من ز تو درمان دل جستم و دشمن شدی مصلحت من نبود در پی درمان شدن زلف تو در بند آن هست که: شادم کند گر نزند روی تو رای پشیمان شدن روی ترا عادتست، زلف ترا قاعده دل بربودن ز من هر دم و پنهان شدن هر چه تو خواهی بکن، زانکه نه کار منست با چو تو مسکین کشی دست و گریبان شدن خلق به دیر و به زود راه به پایان برند رای ترا هیچ نیست راه به پایان شدن بر دل ویران من طعنه زدن تا به چند؟ بین که: چه گنجی دروست با همه ویران شدن کار تو پیمان شکن نیست به جز سرکشی کار دل اوحدی بر سر پیمان شدن اوحدی مراغه ای