اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۶۶: هر کرا چون تو پریزاده ز در باز آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کرا چون تو پریزاده ز در باز آید به سرش سایهٔ اقبال و ظفر باز آید کور اگر خاک سر کوی تو درد دیده کشد هیچ شک نیست که نورش به بصر باز آید کافر، از بهر چنین بت که تویی؛ نیست عجب کز پرستیدن خورشید و قمر باز آید هر که دیدار ترا دید و سفر کرد از شهر هیچ سودش نکند تا ز سفر باز آید آفتاب از سر هر کوچه که بیند رویت شرمش آید که بدان کوچه دگر بازآید عاشقی را که برانند ز پیشت به قفا راستی بی قدمست ار نه به سر باز آید نه هوای لب و چشم تو مرا صید تو کرد طفل باشد که به بادام و شکر باز آید بیدلی را که ز پیوند رخت منع کنند در چه بندد دل خویش؟ از تو اگر باز آید زین جهان اوحدی ار رخت بقا دربندد زان جهانش، چو بپرسی تو خبر، باز آید اوحدی مراغه ای