اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۳۰: تو را که گفت که من بیتو میتوانم بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو را که گفت که من بی تو می توانم بود که مرگ بادا گر بی تو زنده دانم بود اگر به پیش کسی جز تو بسته ام کمری گواه باش که: زنار در میانم بود درون خویش بپرداختم ز هر نقشی مگر وفای تو کندر میان جانم بود هزار بار مرا سوختی و دم نزدم که مهر در جگر و مهر بر زبانم بود سکونت از من دل خسته در جدایی خود طلب مدار، که ساکن نمی توانم بود بگفت راز دل اوحدی به مرد و به زن سرشک دیده، که در عشق ترجمانم بود اوحدی مراغه ای