انوری ابیوردی
مقطعات
شماره ۲۱۸ - ممدوح برای حکیم خلعتی فرستاده در شکر آن گوید: آز مفلس را چو کان تا جاودان قارون کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای خداوندی که از دریای دستت روزگار آز مفلس را چو کان تا جاودان قارون کند گر سموم قهر تو بر بحر و کان یابد گذر در این بیجاده و بیجادهٔ آن خون کند ور نسیم لطف تو بر آتش دوزخ وزد شعلهٔ او فعل آب دجله و جیحون کند کلک تو میزان حشر آمد که در بازار ملک زشت و خوب از هم جدا و خیر و شر موزون کند عقل را حیرت همی آید ز کلکت گاه گاه کو به تنهایی همی ترتیب عالم چون کند دانکه تشریف خداوند خراسان آیتیست کز بزرگی نسخ آیتهای گوناگون کند پاسبانش ز انبساط نسبت همسایگی کسوت خود را شبی گر تحفهٔ گردون کند از نشاط اینکه این تشریف خدمتگار اوست در زمان دراعهٔ کحلی ز سر بیرون کند گرنه این بودی روا بودی که در تشریف تو آنکه روز عالمی ذکری همی میمون کند از ولوع خویش بر مدح تو ناگه گفتمی پایگاه کعبه را کسوت کجا افزون کند شادبادی تا جهان صد سال دیگر بر درت همچنین خدمت کند از جان همی کاکنون کند انوری ابیوردی